سلام سلامممم
من این قسمت رو نوشته بودم ولی یادم رفته بود اپلود کنم ಥ‿ಥ
حالا برید بخونید😂
یه حقیقت انکار نشدنی🥲
شما از چه رنگ مو بیشتر خوشتون میاد🤔؟
برید ادامههههه
ولی واسه قسمت قبل هم نظر ندادینا👩🏻🦯💔
همممم هیچی مثل انیمه قشنگ نیست🥲
اوخییی چه گوگولیه🥲😂
سالامممم بعد از سالها اومدم با قسمت جدید
از این به بعد قسمت ها مرتب میشه چون میخوام زودتر تمومش کنم😁🤍🤍
برید ادامه
سلام خوجلا
ببخشید من یه مدته سر امتحانا غیبم زد
خدارو شکر آخرین امتحانم سه شنبه هستتتت
اونو که دادم فعالیتم رو شروع میکنم🤧❤️
قصد دارم سریع تر آشیانه مرگ رو تموم کنم 😁
خبببببل با اینکه خیلی لیوای رو میدوستم ولی اون بالا دوتا کراشای اعظم ، گوجو و دازای وجود دارن در نتیجه پرواز به سوی گروه ۱😂😂😂🤝
انتخاب شما چیهههه😁
چون ممکنه عدد ها رو اشتباه بگیرید زیر هر کدوم بازم نوشتم که چقدره
۶۰€
۸۰€
۷۰€
۶۵€
۹۰€
۸۰€
۹۵€
۸۵€
۱۰۰€
زوددد بگین کدوما رو انتخاب میکنیم😂😂🔪
قبول کنین اگه اینجوری اعتماد به نفس داشتیم الان ژاپن درس میخوندیم🤧😂😂
خداااا
من هی ویدیو تو آپارات آپلود میکنم میزارم وب هی ادارات پاک میکنه اگه دیدین ویدیو نیست یعنی پاک شده دیگه واقعا نمیدونم چیکار کنممم😬💔🥲
بر اساس یکان شارژ گوشیتون بگین هم اتاقیتون کیه😂🤝
من خودم میدوریا🥲
من باجی میخواستمممم😂😂💔
سالاممم عجقای خودم
ببخشید به مدت فعالیتای وب کم شده
خببب میخواستم ببینم بیشتر دوست دارین چه پست هایی بزارم
مثلا
فکت
چالش
ری اکشن کاراکتر ها (این جدید اضافه شده😁)
معرفی انیمه
و......
لطفاً نظرتون رو بگید🤧🤍
نظر فراموش نشه فرزندم😁🤝
تاکا : همون چیزی شد که نباید میشد
اویشی : ببینم الان چی گفتی! گفتی ریوما کسی رو دوست داره!؟
(مومو)
همشون زل زدن به من
کارن : خب که چی ، شما کار خودتونو کردید، حالا هم برید جمعش کنید من باید برم خدانگهدار
اویشی : اول جواب سوالمو بده.. بعد برو
کارن : چی میخوای بشنوی من که گفتم
اویشی : یه بار دیگه. بگو همه بشنون
کارن : اوکی ، ریوما یکی رو دوست داره ، خوب شد
تزوکا : من درست شنیدم!
کایدو : من که باورم نمیشه
کارن : البته که باورتون نمیشه ، بس که خل هستین اگه باورتون میشد اونم خجالت گفتنش به شما رو نداشت
ایجی : خب این دختر خوش شانسی که دل ریوما رو برده کیه! هان
مومو: ایجی یه زره خجالت بکش نمیتونی دو دقیقه جلو دهنت و بگیری
ایجی : ااااا آخه مگه من چیکار کردمممم
اویشی : ایجی خواهش میکنم یه لحظه هیچی نگو
ایجی : باشه باشه
مومو : خب .. خواهش میکنم بهتر و واضح تر توضیح بده
کارن : خودتون که نفهمیدید بگم که چی بشه
فوجی : مگه نمیگی ریوما خجالت میکشیده بگه ... خب تو بگو
کارن : بگم که بعد ازم ناراحت شه!؟
تزوکا : خب حالا باید چیکار کنیم
کارن : من از کجا بدونم باید برید دنبالش تا به بلایی از ناراحتی سر خودش نیاورده
مومو : چی داری میگی ریوما همچین آدمی نیست
کارن : شما چقدر ریوما رو میشناسین که همچین چیزی میگین
مومو : خ...خب ...ما ...اه ، خب من واقعا نمی دونم ریوما رو چقدر میشناسم
ایجی : مومو خودتو ناراحت نکن
مومو : اون راست میگه ،.... ما چقدر ریوما رو میشناسیم که انقد ازیتش میکنیم ، اگه همین الان اتفاقی براش افتاده باشه همش تقصیر ماست : باید بریم دنبالش
اویشی : ولی ما نمیدونیم الان کجا رفته
کارن : احتمالا رفته کنار پل رنگین کمان
مومو : بابت همهی کمک ها ممنون ، خداحافظ
کارن : باشه خداحافظ ، منم باید برم دیرم شده
همه رفتیم پل رنگین کمان و مثل اینکه درست گفته بود ریوما همونجا کنار پل وایساده بود ... کاملا معلوم بود ناراحته و هیچ کدوم از ما حرفی برای گفتن نداشتیم
ایجی : حالا چی بهش بگیم
مومو: من از کجا بدونم ،، شما این نقشه ها رو ریختید حالا بیاید جمعش کنید
اویشی : اصلا کسی جرات داره بره حرف بزنه..... هی مومو کجااا
مومو : میخوام باهاش صحبت کنم
خیلی آروم رفتم کنارش :
من متاسفم
ریوما : این کار تو نبوده چرا متأسفی
مومو : تو خبر داری !
ریوما: آره کارن همه چی رو گفت
مومو : ازشون ناراحتی ....
ریوما : نه ناراحت نیستم ... راستی کارن فقط میخواست شوخی کنه قصد ازدواجی در کار نیست
مومو : کارن قصد نداره ازدواج کنه! آخه چرا ... اون که دختر خوبیه
ریوما : خوب تو که الان گفتی یه جوریه
مومو : منظور من این بود که برای تو خوب نیست
ریوما : چی داری میگی اون تا حالا بالای ۲۰۰ تا خواستگار داشته .ای به همه جواب منفی داده
مومو : خب چرا آخه مشکلش چیه
ریوما : نه مشکلی نداره ،فقد ازدواج نداره فقط ، البته به من چیز دیگه ای گفته
مومو : نکنه تو رو دوست داره!
ریوما : چی نه بابا گفت تا حالا کسی نبوده که از ته قلبش اونو دوست داشته باشه
مومو : اوه که اینطور چه جالب تا به حال همچین چیزی نشنیده بودم راستی چرا به تو گفت
ریوما : چون دوست های صمیمی و خوبی هستیم و به من اعتماد داره و همیشه حرفش و بهم میگه... خب میشه گفت یه جورایی درد و دل میکنه
مومو : چه بامزه پس برای همین وقتی دیدت خوشحال شد و بغلت کرد
ریوما : اوهوم
مومو : پس ناراحت نیستی
ریوما : گفتم که نه
مومو : پس میشه بریم یه چیزی بخوریم و اینکه در مورد کسی که دوست داری یکم توضیح بدی
با این حرفم ریوما مثل گوجه سرخ شد
ریوما : اممم.. چی ... خب من
مومو : نترس من که نمیخوام بخورمت اینجوری استرس گرفتی
ریوما : هوه باشه میگم
مومو : برا بچه ها هم باید بگی ، راستی اول بریم یه چی بخوریم بعد بگو
ریوما : باشه بریم
اویشی : نمیدونم مومو به ریوما چی گفت ولی بعد اینکه من حرفاشون تموم شد اومدن و گفتن بریم رستوران
نویسنده : sahar
دوستان عزیز برای ادیت اینا خیلی زحمت کشیده میشه پس لطفاً نظر بدین❤️
اگه نظرا خوب باشه منم قول میدم از اینا زیاد بزارم🥲💕
حالااااا کدومش و ترجیح میدید برای صبحونه😂
مومو : شما چیکار کردینننن
ایجی: مگه نگفتی ما به فکرش نیستیم! خب اینم فکر
مومو: زود همین الان میرید قرار رو به هم میزنید
فوجی : دیگه دیره برای اینکار ، ساعت از ۶ گذشتهه حتما همدیگه رو دیدن
ایجی: بزنین بریم یه سر و گوشی اب بدیم ببینیم چی شده بالاخره
مومو : الان باید برم من ، بعدا به حساب شما میرسم
اویشی "همه به سرعت راه افتادن به سمت کافی شات کاناکی اما به محض رسیدن با اتفاق عجیبی رو به رو شدیم "
ایجی : اه انگار هنوز کارن نیومده
فوجی : اااا اونجاست ببینین داره میره تو کافی شاپ
مومو: نه نه نمیزارم
ایجی : تاکا گیر این برا توعه
تاکا : چی من دارم آتیش میگیرم مومو تو حق نداری نقشه رو خراب کنی ما برای خیلی زحمت کشیدیمم
ایجی : خدارو شکر تاکا مومو رو محار کرد
مومو : تاکااا بزار برممم ، ولم کن واییییی نه دختره داره میره
ایجی : فقط یه کم دیگههه ، ارععععع رسیدد
ریوما : ساعت ۶:۱۵ شد پس چرا نیومدن اینا
کارن : ریوما خودتییی ! دارم درست میبینم!
ریوما : کارن! تو اینجا چیکار میکنی ، مگه الان نیاید آمریکا باشی
کارن : باورم نمیشه دارم میبینمت دلم خیلی برات تنگ شده بود ، بیا بغلمممم
ریوما : منم دلم برات تنگ شده بود ، از دیدنت خیلی خوشحالم
کارن : منم همینطور
ریوما : چیشد که اومدی ژاپن
کارن : همینجوری ولی .... باید چیزی رو بهت بگم ، مطمئنم از خنده روده بر میشی
ایجی : چیییییییی اون الان چیکار کرددد
اویشی : ا..اون الان د..دختره رو بغل کردد!
مومو: این غیر ممکنه ، دارم خواب میبینم
فوجی : تزوکا تو هم الان اونو دیدی!
تزوکا : من باورم نمیشه
کایدو : من عقلم و از دست دادم ، اون الان این کار کرد واقعا
اینویی : احتمال اینکه ریوما تو ۱ هزارم ثانیه عاشق شده باشه 0 درصد هستش
مومو" هممون با فشار به هم رفتیم داخل و زل زدیم بهشون"
ایجی "ریوما تا ما رو دید بلند شد و به سمتمون اومد"
ریوما : بالاخره اومدین ، ۳۰ دقیقه هست منو اینجا کاشتین خودتون هم نیومدین...
"یه دفعه دیدم همشون با تعجب نگام میکنن و با این کارشون خندم گرفت "
مومو "ما همینجوری زل زده بهش ، اولش پرسید چرا دیر کردیم بعد بهمون نگاه کرد و خندید ، نمیدونم دلیل خندش چی بود"
ایجی "بعد حرف ریوما و عجیب خندیدنش یهو دختره پاشد و رو کرد سمت ما و گفت"
کارن "فقط خدا خدا میکردم خندم میگیره من...."
کارن : من نمیدونستم شما با ریوما دوست هستید وگر نه تا سر حد مرگ کتون میزدم
ایجی : مگه ما چیکار کردیم ، البته شما یه کاری کردین باید به ما جواب پس بدین🤨
ریوما: ما کاری نکردیم که جواب پس بدیم
ایجی : اوووو همین الان که کارن اومد داخل کافی شاپ چی شددد
کارن : منظورت ههههه(خنده)
ریوما : (خندههه) منظورم اینه منو کارن همدیگرو از قبل میشناختیم
کارن : منو ریوما تو آمریکا همکلاسی بودیم خیلی هم با هم صمیمی هستیم واسه همین همو بغل کردیم
مومو : ریوما! این راست میگه
ریوما : آره همینطوره
اینویی : طبق محاسبات من ریوما داره راستش رو میگه
مومو : هوف! خیلی ترسیدم
ریوما : چرا مگه کارن چشه
مومو : نمیدونم یه جوریه
کارن : وقتی یه دل سیر زدمت میدونی چجوری هستم
مومو : ها ها! من متاسفم ببخشید دیگه نمیگم
ریوما : ولش کن کارن
کارن : هوف باشه ، فقط اینکه شما اینقدر احمق هستین که نمیدونین دوستتون یکی دیگه رو دوست داره اون وقت میرین دنبال دخترای دیگه که رو تور کنن
ایجی : ولی ما فقط میخواستیم ریوما نتها نباشه
مومو : ریوما کجا میری صبر کن... ریوما با تو ام
تاکا : دقیقا همون چیزی شد که نباید میشد
اویشی : ببینم تو الان چی گفتی
نویسنده : امویرS
ایح ایح دیدن من چه بچه خوبی شدمممممم
چون نظر دادین پارت جدید و زود اوردمممم😁✨
خب خب برید بخونید
نتیجه اخلاقی:
هیچ وقت شخصیت اصلی نشید😔😂😂
هعیییییی دلم کباب شد🥲💔
راستی آشیانه مرگ رو هم بخونید قسمت جدید گذاشتماااا زود نظر بدین تا امروز هم بزارم یه قسمت دیگه😂
ایح ایح بالاخره قسمت جدید و آوردم 😂
بپرید ادامه😁
مومو : چند روزی بود که اصلا حوصله نداشت ، همش سرش تو گوشی بود ....
ما هممون قراره تا چند ماه دیگه ازدواج کنیم ولی اون.....
هر چقدر هم بهش میگیم پسر به فکر ازدواج و آینده باش گوشش بدهکار نیست که نیست ، دوست ندارم اینجوری ببینمش بیخیال همه چیز
ایجی : مومو چیزی شده ، انگار که ناراحتی
مومو : ناراحت؟ یعنی شما ناراحت نیستین ما قراره ازدواج کنیم پس ریوما چی اون چی میشه..
با این حرفم همه سرشون رو پایین انداختن
ایجی : مگه چند بار بهش نگفتیم گوشش بدهکار نیست ، اصلا اهمیت نمیده
مومو : من باید برم خداحافظ
ایجی : کجا میری صبر کننن... مومو با تو ام
اویشی : ببینم شما فکری برایش ندارید ؟ منظورم ریوماعه
ایجی : من یه نقشه دارم!
اویشی : چی ؟!
ایجی : ما از طرف ریوما یه دختر رو به کافی شات دعوت میکنیم از اون طرف هم به ریوما زنگ میزنیم و میگیم ما اونجاییم تا بیاد اونجا بعدش ما نمیریم و ریوما دختره رو میبینن با هم دوست میشن قرار میزارن و تاماممم ، بعدش هم ازدواج
کایدو : اون احمق اصلا با کسی دوست میشه
فوجی : نقشه خوبیه البته اگه بشه عملیش کرد
اینویی : احتمال اینکه موفق بشیم ۷۰ به ۳۰ هستش تاکا. تو نظری نداری؟
تاکا : به نظرم فکر خوبی نیست به مومو نگفتیم اگه ریوما بفهمه ناراحت میشه
اینویی : تزوکا تو چه فکری میکنی
تزوکا : امیدوارم موفق بشیم
فوجی : تزوکاااا این حرفا از تو بعیده
تزوکا : شما همه تصمیمات رو گرفتین به من ربطی نداره
فوجی : 😐....
___
ناناکو : ریوما بیدار شووو ، با تو اممم دیرت میشهههه
ریوما : عاممممم خوابم میاددد صبر کن الان پا میشم
ناناکو : برو دست و صورتت بشور بیا غذا بخور
ریوما : باشه
ناناکو : بخور که به کاروپین هم غذا دادم
ریوما : خیلی ممنون خوشمزه بود من باید برم دیرم شده خداحافظ
ناناکو : باشه برو مراقب خودت باش
ریوما : باشه
ایجی : بچه ها به نظرتون امروز چی میشه
فوجی : من برای عصر لحظه شماری میکنم
اویشی : من واقعا نگرانم
کایدو : آهای داره میاد
ریوما : سلامم
ایجی : بچه جون امروز حالت چطوره ر
یوما : خوب میشم اگه خفم نکنی
فوجی : ریوما همه تصمیم گرفتیم عصر تو کافی شاپ
کاناکی جمع شیم ، ساعت ۶ تو هم بیا
ریوما : برای چیزی ، اتفاقی افتاده ؟
اویشی : نه همینجوری ، یه دورهمی کوچولو
ریوما : آها که اینطور باشه حتما
نویسنده : امویرS
راستی معرفی این رمان هم گذاشته بودم نوشته بودم شخصیت ها کی هستن ولی اسماشون نگفته بودم😂😂
یه یه ساعت دیگه چک کنید ویرایش کردم میتونید ببینید🌚🌚
سلاممممم من بعد سال ها اومدممممم
ببخشید بابت بد قوای هایی که کردم🥲
فردا ساعت ۶ صبح قسمت جدید رمانو میزارم (آشیانه مرگ)
الآنم اومدم با معرفی یه رمان جدید ، در واقع این رمان مال من نیست اما من به جای اون میزارم
الآنم میخوام معرفی شخصیت هاشو بگم بپرید ادامه
راستی اسم این رمان حلقه ی وحشت هست
سوال : افسردگی را با چه چیزی تجربه کنیم ؟
جواب : با توکیو ریونجرز🥲
نظر شما چیه🥲🥲
راستی هر کی مانگا خونده بیاد برام اسپویل کنه🥲نظرش رو بعد پاک میکنم🥲
میگم احیانا قصد ندارین سینمایی رو ببینین😐💔
دارم از زندگی نا امید میشم😐💔💔💔💔💔
تا الان فقط دو نفر دیدن😐💔
این همه زحمت😐😬
زود باشیم سه تا نظر زیر پست سینمایی بدین بیاین رمز بگیرین من یکم امید وار شم به زندگییی اخهه😐😂😂
منتظرما🥲
سلامممم خوشملا
بعضی از دوستان گفته بودن وقتی میخوایم نظر بدیم قسمت وبسایت و ایمیل ارور میده و میزنه اشتباهه
خب باید بگم اصلا لازم نیست اون قسمت ها رو کامل کنید😁
فقط قسمت نام و کد امنیتی و نظرتون همین😉❤️
سوپرایزززز🔥
سینمای رو اوردمممم😍
پست زیر که رمز داره سینمایی هستش
برای دیدن سینمایی زیر همون پست نفری سه تا نظر بدین بعد بیاید گفتینو من که تو پیوند های روزانه لینکش هست با نام "گفتینو نویسنده hasti" بگین با چه اسمی نظر دادین تا من رمز رو بهتون بدم😁❤️❤️
توجه کنید باز هم میگم این فقط یک قسمت از سینمایی هنوز سه قسمت دیگه مونده😍😅
آدرس گفتینوی هم این پایین گذاشتم اگه پیدا نکردید. https://www.goftino.com/c/g0ySp4
اینم لینک همون پست اگه نمیبینید
http://ytra.rozblog.com/post/1822